از زندگی چی فهمیدم

فهمــیده ام که وقتی مامان و بابا سر همدیگه داد می زنند ، من می ترسم . ۵ ساله
فهمــیده ام که وقتی مامانم میگه “حالا باشه تا بعد” این یعنی “نه” . ۷ ساله

فهمــیده ام که هیچ وقت نباید وقتی دستت تو جیبته روی یخ راه بری. ۱۲ ساله
فهمــیده ام که می شود دو نفر دقیقا به یک چیز نگاه کنند ولی دو چیز
کاملا متفاوت ببینند. ۲۰ ساله

فهمــیده ام مبارزه در زندگی برای خواسته هایت زیباست اما تنها در کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند! ۲۷ ساله
فهمــیده ام که در زندگی باید برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم ولی نتیجه را به خواست خدا بسپارم و شکایت نکنم. ۲۹ ساله

فهمــیده ام که عاشق نبودن گناه است. ۳۱ساله

فهمــیده ام که مدیریت یعنی: ایجاد یک مشکل، رفع همان مشکل و اعلام رفع مشکل به همه. ۳۴ ساله
فهمــیده ام هرکس فقط و فقط به فکر خودشه، مرد واقعی اونه که همیشه و در همه حال به شریکش هم فکر کنه بی منت. ۳۵ ساله

من هنوز چیزی نفهمیدم, فعلا قضیه خیلی مبهمه. 36 ساله
فهمــیده ام برای بدست آوردن چیزی که تا به حال نداشتی باید بری کاری رو انجام بدی که تا به حال انجامش نداده بودی! 37 ساله

من هم فهمیده ام همه چی رو با هم نمیشه داشت گاهی عشق ، گاهی پول ، گاهی آرامش. 38 ساله

فهمــیده ام هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است و یا غیر اخلاقی و یا چاق کننده. 40 ساله

هر کسى مسئول خودش هست، هرکسى تو قبر خودش میخوابه، من باید آدم درستى باشم.43 ساله

فهمــیده ام که اگر عاشق انجام کاری باشم، آن کار به نحو احسن انجام می شود. ۴۸ ساله

فهمــیده ام که باز کردن پاکت شیر از طرفی که نوشته “از این قسمت باز کنید” سخت تر از طرف دیگر است. ۵۴ ساله

فهمــیده ام که نباید بگذاری حتی یک روز هم بگذرد بدون آنکه به زنت بگویی “دوستت دارم”. ۶۱ ساله


فهمــیده ام که بیش تر چیزهای که باعث نگرانی من می شوند هرگز اتفاق نمی افتند. ۶۴ ساله
فهمــیده ام که اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک “زندگی خوب” حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند. ۷۲ساله

درد

درد من حصار برکه نیست !

درد من زیستن با ماهیانیست که دریا

هرگز به ذهنشان خطور نکرده است. 

فال

کودکی فال فروش را پرسیدم:چه می کنی؟

گفت:به آنان که در امروز خود مانده اند فردایشان را می فروشم.